از اینجا میروم روزی، تو میمانی و فصلی زرد
بگو با این خزان آرزوهایم چه خواهی كرد؟
از اینجا میروم شاید همین امروز یا فردا
تو خواهی ماند تنها در حصار خشتهایی سرد
از اینجا میروم تا شهر فرداهای نامعلوم
كه آنجا سرنوشتم، هرچه پیش آورد، پیش آورد
از اینجا میروم اینجا كسی آیینهباور نیست
كه دارد آسمانش سنگ میبارد، زمینش گَرد
دریغا دیر، خیلی دیر، خیلی دیر فهمیدم
كه من چندیست هستم از مدار اعتنایت طرد
در آن آغازِ بعد از من، در این پایانِ بعد از تو
كه خواهی دید خیلی فرق دارد مرد با نامرد
تو را در خوابهایم بعد از این دیگر نخواهم دید
تو را با آبها، آیینهها معنا نخواهم كرد
#محمد_سلمانی
موضوعات: ادبی ، احساسی و عاشقانه
برچسب ها: می مانی , فصلی زرد , میروم
باشگاه دیدگاه...برچسب : نویسنده : didgah555cluba بازدید : 77