جان جهان در تو ندایی چنان
در همه دم من به گمان دیده ام
دل به رهت چشم به راهت چنان
ناجی من ، در تو چنان دیده ام
جز من و توعشق چه دانند چیست
آنچه در این وقت وزمان دیده ام
ساقی ما جز به کف ما نریخت
آن همه عشقی که گران دیده ام
صحبت اغیار چو با یار نیست
یار خود اینگونه بجان دیده ام
جان جهان شد به جهان راستین
در تو همه کون ومکان دیده ام
باشگاه دیدگاه...برچسب : نویسنده : didgah555cluba بازدید : 41