شوخ طبعي يک رزمنده ايراني تا لحظه آخر !!!

ساخت وبلاگ
مصاحبه گر :   ترکش خمپاره پيشونيش رو چاک داده بود روي زمين افتاد و زمزمه ميکرد دوربين

رو برداشتم و رفتم بالاي سرش داشت اخرين نفساشو ميزد ازش پرسيدم اين

لحظات اخر چه حرفي براي مردم داري با لبخند گفت:از مردم کشورم ميخوام وقتي

براي خط کمپوت ميفرستن،عکس روي کمپوت ها رو نکنن گفتم داره ضبط ميشه

برادر يه حرف بهتري بگو با همون طنازي گفت..اخه نميدوني سه بار بهم رب گوجه

افتاده.  از خاطرات يک رزمنده

باشگاه دیدگاه...
ما را در سایت باشگاه دیدگاه دنبال می کنید

برچسب : شوخ طبعی یک رزمنده ایرانی تا لحظه آخر, نویسنده : didgah555cluba بازدید : 52 تاريخ : شنبه 1 آبان 1395 ساعت: 2:07