محکوم

ساخت وبلاگ

بدون شک برای همینگوی و تولستوی و نیچه و هدایت و کافکا و همه نویسنده های بزرگ و کوچک این سوال پیش آمده که چرا باید بنویسم؟سوالی که در عین حال پاسخ دادن به آن هم آسان است وهم دشوار.برای من هم به عنوان یک فرد کوچک در جامعه بزرگ نویسندگی پیش آمد.تصمیم گرفتم فکر کنم تا دلیلی قانع کننده لااقل برای خودم داشته باشم گرچه علاقه هم دلیلی است که می توان به آن اهمیت داد. اما برای من کافی نبود. بعد از خواندن کتاب های زیادی از نویسندگان بی شماری به یک نکته پنهان در زندگی این نویسنده ها پی بردم و آن محکوم به نوشتن بود.تنها تفاوت محکوم بودن به زندان و محکوم بودن به نوشتن در این است که باطن نویسنده خویش را محکوم به نوشتن می کند اما زندانی را دیگران. این محکومیت بسی لذت بخش بوده که نیچه نیچه شد و کافکا کافکا.موضوع مهم تر این است که هر کدام از این نویسنده ها در زمان خودشان به محکومیت خاصی دچار بودند. تولستوی حرف از جنگ و صلح می زد ، نیچه سخن از گریه هایش را به میان می آورد و همین هدایت خودمان در اوج ناامیدی صحبت از بوف کور می کرد برای مغزهای بسته.

من هم می نویسم و شاید توهم بنویسی اما همیشه به یاد داشته باشیم که محکوم به نوشتن زمانی خوب است که دادگاه درونی ات تورا محکوم کند. باقی دادگاه ها بی اهمیت اند...

باشگاه دیدگاه...
ما را در سایت باشگاه دیدگاه دنبال می کنید

برچسب : محکوم, نویسنده : didgah555cluba بازدید : 74 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 15:48