آتنای سرزمینم

ساخت وبلاگ

آتنا ، صدای اُف بود بر قالب های دروغین انسانیت، بر فریاد های حقوق بشری نه بی بشری.مادرت را نمی فهمیم فقط اشک هایش را به تقلید می نشینیم. آتنا به یادم می ماند چگونه حیثیت انسانیت مدرن به بازی گرفته شد.تو قربانی هوس نشدی ، تو قربانی تحجر شدی .آتنا غمگینم از این همه قساوت ، رذالت ، این همه شقاوت.آتنا نگاهت ...نگاهت از یک عکس بی روح ، روحم را شکست.آتناهای سرزمین من نه اولین بارشان بود ، نه آخرین بارشان می شود.ببخش که دست هایمان بسته شده ، زبانمان بریده و چشمهایمان کور است.

مادر ، سنگینی بغض گلویت را نمی فهمم ، کاسه ی خونی دیده ات را نمی بینم ، درد خاطره هایت را نمی چشم اما می نویسم.می نویسم از آتنا از ستایش ، ازغرور له شده ی دختران سرزمینم ، ازوحشت ماندگار در گام هایشان. آنقدر خواهم نوشت تا شرم انسانیت را بر جبین مدعیانش ببینم.

انسان آن فراموش شده ترین مفهوم...

 

باشگاه دیدگاه...
ما را در سایت باشگاه دیدگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : didgah555cluba بازدید : 52 تاريخ : شنبه 24 تير 1396 ساعت: 5:48